-
دلتنگی...
سهشنبه 19 دیماه سال 1391 13:55
خیلی وقته دیگه بارون نزده رنگ عشق به این خیابون نزده خیلی وقته ابری پرپر نشده دل آسمون سبکتر نشده مه سرده رو تن پنجره ها مثه بغض توی سینه ی منه ابر چشمام پر اشکه ای خدا وقتشه دوباره بارون بزنه خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده بعد تو هیچ چیزی دوست داشتنی نیست کوه غصه از دلم رفتنی نیست...
-
به آرامی آغاز به مردن میکنی
جمعه 15 دیماه سال 1391 16:29
به آرامی آغاز به مردن میکنی اگر سفر نکنی، اگر کتابی نخوانی، اگر به اصوات زندگی گوش ندهی، اگر از خودت قدردانی نکنی. ... به آرامی آغاز به مردن میکنی زمانی که خودباوری را در خودت بُکشی، وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند. به آرامی آغاز به مردن میکنی اگر برده عادات خود شوی، اگر همیشه از یک راه تکراری بروی اگر روزمرّگی...
-
آرزویی کن...
یکشنبه 21 خردادماه سال 1391 23:55
در داستانهای قدیمی آورده اند که... روزی خداوند فرشته ای از فرشتگان بارگاه خویش را به زمین فرستاد و گفت در هر قاره ای، یکی از بندگان را بیاب و هر آنچه میخواهد مستجاب کن. فرشته نخست بار بر کالیفرنیای آمریکا فرود آمد. مردی را دید که در خیابان قدم میزند. گفت ای مرد، حاجت چه داری تا روا کنم از برای تو؟ مرد گفت: خانه ای...
-
عشق واقعی
شنبه 20 خردادماه سال 1391 01:39
زن و شوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می راندند. آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند. زن جوان: “یواشتر برو من می ترسم” مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره! زن جوان: “خواهش می کنم، من خیلی میترسم.” مردجوان: “خوب، اما اول باید بگی دوستم داری!” زن جوان: “ دوستت دارم حالا میشه یواشتر برونی؟” مرد جوان: “مرا محکم بگیر”...
-
طبیعت حقیقی یک قلب
شنبه 20 خردادماه سال 1391 01:02
“جان بلا نکارد” از روی نیکمت برخاست . لباس ارتشی اش را مرتب کرد وبه تماشای انبوه جمعیت که راه خود را از میان ایستگاه بزرگ مرکزی پیش می گرفتند مشغول شد. او به دنبال دختری می گشت که چهره او را هرگز ندیده بود اما قلبش را می شناخت دختری با یک گل سرخ از سیزده ماه پیش دلبستگی اش به او آغاز شده بود. از یک کتابخانه مرکزی...
-
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
سهشنبه 16 خردادماه سال 1391 23:21
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست و دلم بس تنگ است باز هم میخندم آنقدر میخندم که غم از روی رود… زندگی باید کرد گاه با یک گل سرخ گاه با یک دل تنگ گاه باید رویید در پس این باران گاه باید خندید بر غمی بیپایان… منبع: http://www.labkhandezendegi.com/archives/18
-
عشق واقعی
دوشنبه 8 اسفندماه سال 1390 02:15
روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید : چرا مرا دوست داری ؟ چرا عاشقم هستی ؟ پسر گفت : نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم دختر گفت : وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی ؟!!!! پسر گفت : واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم دختر گفت...
-
آرامش سنـگ یا آرامش بـرگ ؟
جمعه 5 اسفندماه سال 1390 14:52
مردجوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود. استادی از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: "عجیب آشفته ام و همه چیز زندگی ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟" استاد...
-
روز مهندس مبارک
جمعه 5 اسفندماه سال 1390 14:47
سلام بر کسانی که خالق شرایط هستند نه زاده ی شرایط روز مهندس مبارک
-
الهی 120 ساله بشی !!
یکشنبه 23 بهمنماه سال 1390 21:36
آیا می دانستید که گاهی به هم می رسیم و می گوییم 120 سال زنده باشی یعنی چه و از کجا آمده؟ برای چه نمی گوییم 150 یا 100 سال یا ... در ایران قدیم، سال کبیسه را به این صورت محاسبه می کردند که به جای اینکه هر 4 سال یک روز اضافه کنند و آن سال را سال کبیسه بنامند (حتما خوانندگان می دانند که تقویم فعلی که بنام تقویم جلالی...
-
شروع
یکشنبه 23 بهمنماه سال 1390 21:18
پروردگارا ... نمی دانم با این همه ناسپاسی چگونه تمنایم را طلب کنم از تو که خورشیدی را درزمستانی ترین روزهای زندگی ام تاباندی تا گرمی بخش لحظه های یخ زده ام باشد و من به خود بالیدم که این چنین عزیز در گاهت بوده ام پروردگارا ... در این شب که ابر دلم خیال باریدن دارد فقط ذکر نام توازبار غم هایم می کاهد...